فرصت جمعيت؛ چشم انداز تحولات جمعيت در ايران؛ چالشها و راهبردها/ محمد فولادی وندا
بسم الله الرحمن الرحيم.
با ياد نام و خاطره حضرت استاد علامه آيت الله مصباح يزدي(رضوان الله تعالي عليه)، و تسليت رحلت اين اسوة اخلاق و فيلسوف حكيم، و ضمن تقديم اين اثر ناچيز به روح آن عزيز سفر كرده كه خود مشوق اصلي بنده در نگارش اين اثر بودند. نكاتي چند در خصوص اين اثر و ضرورت پرداختن به مباحث جمعيت تقديم ميگردد.
به نظر ميرسد، همچنانكه وجود منابع انساني پرشمار و مناسب كمّي و كيفي براي پيشرفت جامعه ضروري است، دستيابي به نرخ بالاي رشد اقتصادي نيز امري حياتي است. اين امر در گرو، داشتن سياستهاي مدون و مناسب جمعيتي و شناخت عوامل و امكانات بالقوه و بهكارگيري درست آنها و نگاه به جمعيت به عنوان يك «فرصت» است.
رهبرى فرزانه انقلاب در ديدار با مسئولان و كارگزاران نظام، بر ضرورت تجديد نظر در سياست تحديد نسل تأكيد كرده، فرمودند:
جمعيت جوان و بانشاط و تحصيلكرده و باسواد كشور، امروز يكى از عاملهاى مهم پيشرفت كشور است... ما بايد در سياست تحديد نسل تجديد نظر كنيم. سياست تحديد نسل در يك برههاى از زمان درست بود؛ يك اهدافى هم برايش معين كردند. آنطورىكه افراد متخصص و عالم و كارشناسان علمى اين قسمت تحقيق و بررسى كردند و گزارش دادند، ما در سال 71 به همان مقاصدى كه از تحديد نسل وجود داشت، رسيديم. از سال 71 به اين طرف، بايد سياست را تغيير مىداديم. خطا كرديم، تغيير نداديم. امروز بايد اين خطا را جبران كنيم... . اين مسئلة افزايش نسل و اينها، جزو مباحث مهمى است كه واقعاً همة مسئولين كشور، نهفقط مسئولين ادارى، روحانيون، كسانى كه منبرهاى تبليغى دارند، بايد در جامعه درباره آن فرهنگسازي كنند. ... رقم 150 ميليون و دويست ميليون را اول امام گفتند ـ و درست هم هست ـ ما بايد به آن رقمها برسيم.
از اين رو، پس از تصريح معظم له بر تغيير گفتمان جمعيتي و اتخاذ رويكر افزايش جمعيت در كشور و با توصيه و تاكيد، مرحوم حضرت آيت الله علامه مصباح يزدي، بر تشكيل كارگروه مطالعات جمعيتي در مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)، اين گارگروه با حضور برخي از استادان و اعضاي هيئت علمي اين موسسه شريف تشكيل و اقدام به شناسايي محققان و سفارش آثار علمي پژوهشي در عرصه جمعيت نمود.
اين اثر حاصل فعاليت پژوهشي اينجانب در سال گذشته بوده است. اميد كه مقبول افتد.
به نظر شما، ريشه اصلي مشكلات جمعيت كشور را بايد در كجا جستجو كرد:
به نظر ميرسد، ريشة اصلي بسياري از مشكلات فعلي كشور ناشي از عدم توجه جدي مسئولان اجرايي به مقولة جمعيت به عنوان يك «فرصت»، فقدان سياست پايدار و مناسب جمعيتي با توجه به ملاحظة همة شرايط كشور و فقدان برنامهريزي درست و سياستها و راهبردهاي مدون براي پيشرفت اقتصادي و تأمين نيازهاي اساسي كشور و نسبت نادرست ناكارآمدي و نابسامانيهاي اقتصادي به جمعيت جوان يك جامعه و نيز عدم تلاش مناسب براي بهكارگيري همة ظرفيتها و امكانات و توانمنديها براي رفع مشكلات موجود است. بنابراين عليرغم نقش حياتي جمعيت در پيشرفت يك كشور و تلقي آن به عنوان يك فرصتِ مغتنم، غفلت مسئولان نظام از اين مهم و اجراي سياست كاهش جمعيت در بيش از دو دهه در كشور، جامعة ما با كاهش شديد باروري مواجه شد و اينك ما با تهديد جدي پيري و خاكستري شدن جمعيت مواجه و به سمت سقوط جمعيت در حركت هستيم.
با اين حال، و با توجه به تغيير رويكرد جمعيتي در كشور و تلاش براي افزايش باروري و جمعيت، با فرصت طلايي ديگري تحت عنوان «پنجرة جمعيتي» مواجهيم؛ فرصتي كه از سال 1384 (2005 م) در كشور آغاز شده و تا سال 1420 (2040 م) ادامه خواهد يافت. اگر ما از اين فرصت اندك استفادة بهينه نكنيم، با خسارات جبرانناپذيري روبهرو خواهيم شد. اين پنجره خود بهترين فرصت براي جامعة ايران است كه با بسيج همة امكانات و ظرفيتهاي موجود كشور، با اتخاذ سياستها، راهبردها و راهكارهاي مناسب افزايش جمعيت، تهديد و بحران كاهش شديد باروري و خاكستري شدن جمعيت را به فرصت تبديل كند و با افزايش جمعيت، پيشرفت اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي كشور را رقم زند.
محورهاي اثر خود را بفرماييد كه به چه موضوعاتي پرداخته ايد:
در اين اثر، پس از بيان مفاهيم كليدي در پژوهش، به وضعيت شناسي جمعيت كشور پرداخته شده است. در اين زمينه، ابعاد تحولات جمعيت ايران بررسي، و ابعاد آن در كاهش نرخ رشد جمعيت، تغييرات جنسي و سني جمعيت، سالمندي جمعيت، شهرنشيني شتابان، كاهش بعد خانوار، مساحت و تراكم جمعيت، تحولات ناشي از گذار و انتقال جمعيتي مورد واكاوي قرار گرفته است. همچنين در بررسي علل و عوامل تغييرات جمعيت در ايران، به نقش عواملي همچون سكولاريزاسيون خانواده، شهرنشينى و هستهاي شدن خانواده، سياستهاي تنظيم خانواده، آزادي روابط جنسي و تشويق به تجرّد، طلاق، اشتغال زنان، افزايش سن ازدواج، أثرپذيري از نهضت فمينيسم، كاهش شديد باروري، باورهاي اجتماعي، فرهنگي، تغيير سبك زندگي، و رسانههاي ارتباطجمعي اشاره شده است.
در فصل سوم كتاب به تفصيل به جايگاه جمعيت در اسلام و پيامدهاي كاهش آن در نظام اسلامي پرداخته شده است. در واكاوي پيامدهاي كاهش باروري و جمعيت در ايران به 1. چالشها و بحرانهاي اجتماعي، فرهنگي، 2. چالشهاي اقتصادي و 3. چالشهاي سياسي و امنيتي پرداخته شده است. در ادامه، نيز شبهات افزايش جمعيت مطرح و پاسخ داده شده است. در فصل چهارم نيز به تفصيل سياستها، راهبردها و راهكارهاي افزايش باروري و جمعيت در كشور مورد بررسي قرار گرفته است.
اما پيش از آن پنجرة جمعيتي؛ به عنوان فرصتي طلايي در كشور مورد بررسي و واكاوي قرار گرفته است. در پنجرة جمعيتي ما با فرصتهاي بينظير و طلايي همچون: 1. توسعة كيفي سرماية انساني؛ 2. افزايش كمّي عرضة نيروي كار؛ 3. افزايش پساندازها و سرمايهگذاريها؛ 4. كاهش نسبتهاي وابستگي و سني؛ 5. نوسانات سني توليد و مصرف؛ 6. افزايش باروري مواجه هستيم.
البته استفاده از اين فرصت مغتنم جمعيت در پنجره طلايي، در گرو باور مسئولان و سياستگذاران سياسي به اينكه جمعيت يك فرصت طلايي براي پيشرفت همه جانبه كشور است و هماهنگي و همسويي همه متوليان فرهنگ، در فرهنگ سازي و بهره گيري از همه امكانات و ظرفيتهاي كشور براي تغيير روكرد جمعيت و افزايش باوري و جمعيت در كشور است. همچنين حمايت جدي از جوانان در شرف ازدواج و اعطاي تسهيلات لازم و تشويق آنان در اين عرصه است.