آثار فراوان در زمینه مشروطه، با وجود کثرت هنوز نتوانسته است همه زوایای واقعه مشروطه را بازکاوی کند؛ ازاین رو نیاز فراوان به تحقیق و کاوش در این باره، همچنان احساس می شود؛ زیرا اولاً بسیاری از کتاب های موجود، تحت تأثیر جریان تاریخ نگاری عصر مشروطه قرار گرفته است، که بسیاری از وقایع در آن یک سویه و به نفع مشروطة غربی دیده شده است؛ ثانیاً در تحلیل وقایع، از آرای نظریه پردازان غرب استفاده شده است و پژوهشگران عملاً خواسته اند از زاویه دید آنها انقلاب مشروطه را تحلیل کنند. از آنجاکه این نظریه ها در فضای فرهنگی غرب و بیشتر از منظری کاملاً مادی شکل گرفته است، اغلب در تحلیل حوادث کشورهای اسلامی مثل ایران، ناکارآمد است و خارجیان در تحلیل بسیاری از وقایع به خطا رفته اند. در این کتاب تلاش شده است ناکارآمدی این نوع نظریات در تحلیل انقلاب مشروطه نشان داده شود.
این پژوهش کوشیده است تحولات تاریخی مشروطه را اولاً مستقل از جریان تاریخ نگاری موجود، و ثانیاً از زاویه ای تازه و با تأکید بر نقش فرهنگ (البته با رویکرد غیر مادی) در حوادث اجتماعی بررسی کند؛ با امید به اینکه افق های بیشتری از مشروطه روشن شود.